×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

کوچه دلواپسی ها

× وچند ثانیه غفلت حضور هستی ماست،عبور باید کرد و هم نورد افق های دور باید شد
×

آدرس وبلاگ من

lahze-tanha.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ak12q

شرم از گریه مکن

من در اینه سخن می گویم
با تو دارم سخنی
با تو ای خفته به هر موج نگاهت فریاد
با توام ای همدرد
با تو ام ای همزاد
با تو ای مرد غریبی که در اینه می نگری
گوش کن با تو سخن میگویم

من غریب و تو غریب
از همه خلق خدا
تو به من همنفسی
غیر تو همسخن و همدل من
در همه ملک خدا نیست کسی
های ای محرم من روی در روی تو فریاد کنم
تا به دادم برسی
 
خرم آن لحظه که با دیده ی اشک آلوده
در تو بگریزم و دراینه با هم باشیم
ساعتی هم سخن و همدل و همدم باشیم
 
برق اشک تو در اینه ی چشمت پیداست
شرم از گریه مکن

اشک همسایه ی ماست
من و تو چون هر روز
 مات و خاموش به مهمانی اشک آمده اییم
در دل ما اشک است
اشک تنهایی و تنهایی ها
اشک دیدار ستم ها و شکیبایی ها
 
من و تو خاموشیم
من و تو غمزده ایم
من و تو همدل ماتمززده ایم
گوش کن ای همزاد
با زبان نگهم با تو سخن می گویم
 
از نگاهم بشنو رخصت گفتار کجاست
دل به یاران دروغین مسپار
واژه ی یار دروغست بگو یار کجاست
 
لحظه ی درد دل وموسم دلتنگی ها
وعده ی ما وتو در عمق دل اینه است
بهتر از اینه منزلگه دیدار کجاست
 
 با تو راز دل خود راگفتم
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
 
 
------------------------
..:: شاعر : مهدی سهیلی ::..
جمعه 9 مرداد 1388 - 5:26:41 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم